تاشیش تاشش در قالب آوردن چیزی را، دروغ گویی جعل، مهر کردن پارچه و آن بدین ترتیب است که استاد کار پس از نشستن در جای خود ابتدا یکی از پارچه های مازو شده را - که کنار دستش قرار دارد - بر می دارد و روی پیشخوان پهن می کند و از روی نقشه ای که جلو وی پهن است و عبارتست از تصویر پرده یا رومیزی یا چیزی دیگر که باید قلمکار بسازد قالب مخصوص آن نقش را بر می دارد و سطح کنده شده آن را در کاسه ای رنگی - که کنار دستش گذاشته - فرو می برد و بعد روی پارچه ای که بر پیشخوان پهن کرده می گذارد و با دست بپشت قالب فشار می آورد تا نقش روی قالب عینا روی پارچه منعکس شود
تاشیش تاشش در قالب آوردن چیزی را، دروغ گویی جعل، مهر کردن پارچه و آن بدین ترتیب است که استاد کار پس از نشستن در جای خود ابتدا یکی از پارچه های مازو شده را - که کنار دستش قرار دارد - بر می دارد و روی پیشخوان پهن می کند و از روی نقشه ای که جلو وی پهن است و عبارتست از تصویر پرده یا رومیزی یا چیزی دیگر که باید قلمکار بسازد قالب مخصوص آن نقش را بر می دارد و سطح کنده شده آن را در کاسه ای رنگی - که کنار دستش گذاشته - فرو می برد و بعد روی پارچه ای که بر پیشخوان پهن کرده می گذارد و با دست بپشت قالب فشار می آورد تا نقش روی قالب عینا روی پارچه منعکس شود
چیره شدن غلبه کردن پیروز شدن: مسلط گشتن: اگر جاهلی بر زبان آوری و شوخی غالب آمد عجب نیست. یا غالب آمدن برکسی. چیره شدن بر او: ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش بربود. یا غالب آمدن در امری. چیره شدن در آن بر کسی: عفص غالب آمدن در کشتی و سست گردانیدن طرف
چیره شدن غلبه کردن پیروز شدن: مسلط گشتن: اگر جاهلی بر زبان آوری و شوخی غالب آمد عجب نیست. یا غالب آمدن برکسی. چیره شدن بر او: ماهی بر او غالب آمد و دام از دستش بربود. یا غالب آمدن در امری. چیره شدن در آن بر کسی: عفص غالب آمدن در کشتی و سست گردانیدن طرف